۱۳۸۸ دی ۱۶, چهارشنبه

عاشقانه


قلبم را که غریب می طپی, میطپی

چشمم را هاج و واج می رقصی
و خشمم را که کودکانه غش غش می خندی

دستان سفینه ام , ستاره ات را , به کهکشان هر کجا !
حتا به آ خر خوشه های دوشیزه , شکار خواهد کرد
وبالاتر از آن
لکنت زبانم , غزال ترا حافظانه تا ابد می غزلد

هیچ نظری موجود نیست: